تاریخچه پیوند
پیوند موفق انسان به انسان سابقهای نسبتاً طولانی در زمینه مهارتهای کاربردی دارد که این مهارتها مدتها پیش از تشخیص لزوم مراقبتهای بعد از پیوند کشف شدهاند. پس زدن و عوارض جانبی راههای جلوگیری از پس زدن عضو (به خصوص عفونت و نفروپاتی) همیشه مشکلاتی مهم بودهاند و احتمالاً خواهند بود.
چندین گزارش ساختگی پیوند قبل از این که پیشرفت و درک علمی لازم برای این کار در شرایط واقعی وجود داشته باشد, ارائه شده است. طبق یکی از این گزارشها، یک پزشک چینی به نام “پی ین چیائو” قلب یک مرد که دارای روح قوی اما اراده ضعیفی بود را با قلب مردی با روح ضعیف اما اراده قوی عوض کرد تا باعث ایجاد تعادل در هر دو نفر شود. گزارش کاتولیکهای روم از قدیسهای قرن سوم، “دامیان” و “کاسماس” حاکی از این است که پای یک خادم کلیسا را که دچار قانقاریا شده بود را به یک برده حبشی که تازه جانش را از دست داده بودبود پیوند زدهاند. بسیاری از گزارشها حاکی از این هستند که قدیسها پیوند عضو را در قرن چهارم یعنی دهها سال بعد از مرگشان! انجام دادهاند. همچنین برخی از گزارشها از این موضوع خبر میدهند که آنها فقط به جراح مورد نظر آموزش میدادهاند. به نظر میرسد اولین جراحی پیوند، پیوند پوست بوده است. اولین گزارش معتبر از یک جراح هندی به نام “سوشروتا” در قرن دوم قبل از میلاد حاکی از این است که او با استفاده از اتوگرافت، پوست بینی یک بیمار را ترمیم کند. اما تاریخ ثبت نکرده که آیا این عمل، موفقیت آمیز بوده یا اینکه شکست خورده است. قرنها بعد جراح ایتالیایی، گاسپار تاگلیاکوزی یک پیوند اتوگرافت پوست را به شکل موفقیت آمیز به انجام رساند. او همچنین در پیوندهای دیگری سعی کرد این کار را به صورت آلوگرافت انجام دهد که در تمام موارد با شکست مواجه شد و اولین موارد از رد پیوند را قرنها قبل از اینکه مکانیزم پیوند به درستی درک شود، در تاریخ به ثبت رساند و کار خود را به “تلاش و قدرت فردی” نسبت داد. برای اولین بار عمل موفق پیوند آلوگرافت قرنیه در سال ۱۸۳۷ روی یک آهو انجام شد. پس از آن ادوارد زیرم در سال ۱۹۰۵ در یک کلینیک تخصصی چشم در جمهوری چک اولین عمل موفقیت آمیز پیوند قرنیه را روی انسان به انجام رساند.
همچنین اولین پیوند به معنای امروزی یعنی همان ایمپلنت بافت عضو برای ترمیم عملکرد آن، پیوند تیروئید بود که در سال ۱۸۸۳ انجام شد. این کار توسط جراح سوئیسی، تئودور کوچر انجام شد که بعدها جایزه نوبل را از آن خود کرد. در دهههای پیشین کوچر به اندازهای در برداشتن بافت تیروئید در موارد گواتر تبحر یافته بود که میتوانست این کار را بدون این که منجر به فوت بیمار شود، انجام دهد (کوچر برای پیشگیری از ابتلای مجدد بیمار به گواتر، اقدام به برداشت کل ارگان میکرد). در سال ۱۸۸۳ جراح متوجه شد که حذف کامل ارگان منجر به مجموعهای از علائم خاص میشود که امروزه میدانیم فقدان هورمون تیروئید است. کوچر این علائم را با پیوند بافت تیروئید به این بیماران از بین برد و با این کار اولین عمل پیوند عضو در تاریخ رقم خورد. چند سال بعد، کوچر و دیگر جراحان برای درمان کمبود تیروئید که خود به خود ظاهر شده بود، بدون برداشت عضو قبلی, پیوند تیروئید را انجام دادند و این گونه پیوند تیروئید به عنوان یک مدل، تبدیل به یک استراتژی درمانی جدید به نام پیوند عضو شد. پس از تیروئید، پیوند عضوهای دیگر از در دهههای حدود سال ۱۹۰۰ انجام شدند. برخی از این پیوندها برای اهداف پژوهشی بر روی حیوانات انجام شدند که طی آن برداشت و پیوند عضو به عنوان یک استراتژی موفق در بررسی عملکرد هریک از اعضای بدن شناخته شد.
در سال ۱۹۰۹ جایزه نوبل به خاطر کشف عملکرد غده تیروئید به کوچر اهدا شد. در همان زمان پیوند اعضای انسان جهت درمان بیماریها انجام میشد و غده تیروئید تبدیل به مدل موفقی برای پیوند غدد فوق کلیوی، غده پارا تیروئید، پانکراس، تخمدان، بیضه و کلیه شده بود. در سال ۱۹۰۰ این ایده که می توان با جایگزین کردن یک عضو از کار افتاده از طریق پیوند به درمان موفقی دست یافت، مورد پذیرش عموم قرار گرفت و در دهه ۱۹۰۰ میلادی جراح فرانسوی، الکسیس کارل و چارلز گاتری با انجام پیوند عروق، در روش جراحی پیوند پیشگام شدند. جراحی ماهرانه آناستوموز و تکنیکهای جدید بخیه زدن، زمینه را برای پیوندهای بعدی مهیا کرد و سبب شد که کارل جایزه نوبل سال ۱۹۱۲ در فیزیولوژی یا پزشکی را به دست آورد. از سال ۱۹۰۲ کارل عمل پیوند را به طور آزمایشی بر روی سگها انجام میداد. او با انجام عملهای جراحی موفق برداشت کلیهها، قلب و طحال یکی از اولین افرادی بود که با مشکل پس زدن عضو مواجه شد. مشکلی که سالها پابرجا ماند. کشف ایمنی پیوند توسط جراح آلمانی “گئورگ شون”، راهبردهای مختلف تطبیق دهنده و گیرنده عضو و استفاده از عوامل مختلف برای از کار انداختن سیستم ایمنی بدن اثر قابل ملاحظهای بر پیشرفت پیوند نگذاشت به طوری که پیوند عضو پس از جنگ جهانی اول تقریباً به طور کامل رها شد.
دیدگاهتان را بنویسید